اینترنت اشیا (IOT) یکی از سریع ترین بازار های در حال رشد برای نیمه هادی ها را تشکیل میدهد که انتظار میرود تا سال 2023 CAGR بیش از 20 درصد باشد و کل بازار آن 46 میلیارد دلار باشد. با چنین پتانسیل عظیمی، تعجب آور نیست که بازیگران نیمه هادی، از استارت آپ ها گرفته تا شرکت ها، با سرعت بی سابقه ای وارد بازار IOT می شوند. اما علیرغم همه توجه رسانه ها و سرمایه گذاری انبوه در این فضا، بسیاری از شرکت ها برای دستیابی به سود و سهم بازار قابل توجه تلاش می کنند.
در اینجا ما اصول اساسی را تشریح می کنیم، استراتژی های موفق و ناموفق را بررسی می کنیم و برخی از تصمیمات کلیدی مورد نیاز برای موفقیت مالی در بازار IOT را برجسته می کنیم.
در ادامه خواهیم دید:
بخش هایی که بیشترین رشد را برای سیلیکون دارند، اینترنت اشیاء مصرف کننده و اینترنت اشیاء صنعتی هستند. نرخهای رشد بسیار جذاب هستند، اما بازارها نسبت به بخشهای هدف نیمه رسانای سنتی بسیار پراکنده تر هستند. به طور متوسط، بخشهای سنتی بیسیم و پردازش داده نزدیک به 60 درصد از کل درآمد را در پنج مشتری برتر متمرکز کرده اند. در اینترنت اشیاء مصرفی و صنعتی، پنج مشتری برتر کمتر از 20 درصد از کل درآمد را تشکیل می دهند. در واقع، بخش صنعتی اینترنت اشیا نزدیک به 80 درصد از درآمد خود را در 20 حساب غیر برتر متمرکز کرده است.
این وارونگی تمرکز مشتری، پیامد های بزرگی برای شرکت های سیلیکونی مستقر در تلاش برای ورود به این بازارها دارد. استراتژیهای سنتی عرضه به بازار و کانال های توزیع آن ها برای خدمت به چنین پایگاه مشتری متنوع و پراکنده ساخته نشده اند. نه تنها تنوع مشتری در بخشهای بازار اینترنت اشیا بیشتر است، بلکه تنوع موارد استفاده خاص برای آن بخش ها نیز بسیار بیشتر است. این منجر به بخش هایی از بازار می شود که بسیار سریع تر از بازارهای نیمه رسانای تاسیس شده تکامل و تغییر می کنند و به رویکردی بسیار متفاوت برای خدمت رسانی به چنین ترکیب متنوعی از مشتریان و استفاده مؤثر از موارد نیاز دارد.
تامین کنندگان سیلیکون سنتی تمایل به ارائه راه حل های کامل تری دارند که برای کاربرد های عمودی بسیار خاص، مانند تلفن های همراه و سرورهای کامپیوتری طراحی شده است. به طور کلی این محصولات از نظر مالکیت معنوی با ارزش (IP)، پشتیبانی از عملکرد، و سخت افزار بهینه سازی انرژی بسیار غنی هستند و نرم افزار کامل (SW) را دارند، البته با راه حل های محدود.
راه حل ها نسبتاً انعطاف ناپذیر هستند و اصلاح و سفارشی سازی آن ها برای مجموعه ای از الزامات IOT برای بازیکنان اکوسیستم دشوار است. بنابراین، شرکت های مستقر تمایل دارند استراتژی بازاری را که به سمت یافتن برنامه های کاربردی متناسب با قابلیت های فعلی آن ها تنظیم شده است، پیشفرض کنند. این رویکرد می تواند در بخش های خاصی کاملاً موفق باشد، اما پتانسیل رشد طولانی مدت ممکن است به دلیل پراکندگی مشتری و مجموعه ای از موارد استفاده که قبلاً بحث شد، محدود باشد.
یک رویکرد جایگزین
ارائه یک پلت فرم همه منظوره با IP عمومی است که شامل پشتیبانی اساسی برای جامعه منبع باز بازار انبوه و بازیگران اکوسیستم است. راهحلهای این رویکرد معمولاً برای استفاده بسیار آسان تر هستند و گستره وسیع تری از موارد و کاربرد های کاربردی را در بر می گیرند، اما همیشه از نظر هزینه، قدرت و عملکرد با راه حل های سنتی عرضه کننده سیلیکون قابل مقایسه نیستند.
رویکرد سوم
توسعه راه حل های هدفمند با IP و سخت افزار بسیار بهینه شده برای موارد استفاده بسیار خاص، با SW و چارچوب های باز و اکوسیستم سالم از فروشندگان مستقل SW است. این راه حل های هدفمند می توانند در موارد استفاده ای که به طور خاص برای آن ها طراحی شده اند بسیار رقابتی باشند، اما زمانی که در بازار گسترده تر مورد استفاده قرار می گیرند، می توانند برای رشد درآمد و بازگشت سرمایه کافی مبارزه کنند.
موفق ترین پلتفرم های ارائه شده شامل پایه ای از سخت افزار مقیاس پذیر با IP متمایز و مجموعه ای قدرتمند از طرح های مرجع با استفاده آسان همراه با سیستمعامل های باز SW، درایورها، ابزارها و ابزارها به راحتی قابل دسترسی است. اکثر ارائه دهندگان نیمه هادی اینترنت اشیا دارای سطح پایه ای از عملکرد پلتفرم هستند که بزرگترین متغیرها رقابت پذیری IP اساسی و باز بودن محیط SW است.
چارچوب های SW
اتصالات ابری و بازیکنان اکوسیستم جایی هستند که بیشترین تنوع در میان فروشندگان وجود دارد و این تنوع یکی از بزرگترین موانع برای پذیرش گسترده و ROI مربوطه است. در برخی موارد، راه حل های عمودی عمدتاً از یک ارائه دهنده منفرد تهیه می شوند. اما در بسیاری از موارد مجموعه ای از رابط های SW و اجزای اکوسیستم باید در یک راه حل کامل در جایی در زنجیره ارزش جمع شوند.
برای دستیابی به پذیرش گسترده و موفقیت مالی، یک محصول اینترنت اشیا باید بخشی از یک راه حل سر تا سر متشکل از سخت افزار، SW، چارچوب ها و اتصال ابری باشد. برای یک تامین کننده غیرممکن است که تمام فناوری ها، محیط ها و قابلیت های مورد نیاز را برای ارائه مجموعه گسترده ای از برنامه های کاربردی اینترنت اشیا فراهم کند.
بنابراین برای موفقیت محصول، لازم است مجموعه ای از شرکت ها دیدگاه مشترکی داشته باشند و قابلیت های مکمل برای ارائه راه حل کامل داشته باشند.
تامین کنندگان نیمه هادی اینترنت اشیاء باید جایگاه خود را در اکوسیستم بدانند و اطمینان حاصل کنند که مجموعه ای قوی و گسترده از شرکا وجود دارد. این میتواند گروه کوچکی از شرکا با همکاری نزدیک تحت هدایت تامین کننده نیمه رسانا (راهحل عمودی) یا مجموعه بسیار گسترده ای از شرکای اکوسیستم باشد که از یک پلتفرم انعطاف پذیر و آسان تر، عمومی تر (راهحل افقی) استفاده می کنند. یک استراتژی اکوسیستم رسمی و خوب فکر شده برای موفقیت مالی در هنگام هدایت راه حل های اینترنت اشیا به چنین بازار گسترده و پراکنده ای حیاتی است.
فرصت بازار اینترنت اشیا بسیار بزرگ است و بسیاری از نهاد ها در تمام سطوح زنجیره ارزش وارد می شوند. از آنجایی که بازار بسیار پراکنده است، برای رسیدن به موفقیت مالی تامین کنندگان نیمه هادی، به یک استراتژی بسیار متمرکز و سنجیده نیاز است. برنده ترین شرکت ها از طریق ترکیبی از پلتفرم های مقیاس پذیر با ویژگی های متمایز و اکوسیستم قوی از شرکا، راه حل کاملی را ارائه می دهند.
اکوسیستم می تواند نسبتاً کوچک باشد، با تامین کننده نیمه هادی که به عنوان نقطه کنترل اصلی عمل می کند، یا می تواند بسیار بزرگ باشد، با مجموعه وسیعی از شرکا که دیدگاه مشترک و قابلیت های مکمل دارند. عوامل کلیدی موفقیت این است که بازار هدف و مزیت رقابتی خود را بشناسید، یک راه حل کامل را از طریق اکوسیستم تسهیل کنید، و محصولاتی بسازید که سودآوری مالی را در آن بخش ها به همراه داشته باشد.
نویسنده: بیل ارنشاو
https://www.linkedin.com/pulse/iot-dilemma-effective-technology-product-development-highly-earnshaw/